امام صادق (ع):
شیطان به وسیله وسواس نمی تواند به ضرر بنده خدا کاری کند، مگر آن که بنده از یاد خدا اعراض کرده باشد. (1)
" وسواس (Obsession)" از قدیمی ترین اختلالات شناخته شده روانی است که بین مردم از شیوع نسبتا بالایی برخوردار است (2). وسواس را امروزه در دو عنوان کلی "وسواس فکری" (مانند احتیاط یا تنفر مربوط به ترشحات و مواد دفعی بدن، ترس از وقوع اتفاقات وحشتناک مثل آتش سوزی و مرگ و ...) و "وسواس عملی"(مانند شست و شوی دست، استحمام، آرایش مفرط، امتحان درها و قفل ها، مرتب و منظم کردن، احتکار و جمع آوری و ...) طبقه بندی می کنند. (3)
موضوع سخن امروز ما "وسواس فکری" است که می تواند مشکلات متعدد و مسایل آزاردهنده بسیاری را برای شخص مبتلا و اطرافیانش به همراه داشته باشد. در این حالت شخص مبتلا ممکن است تصاویری ذهنی به شکل صحنه های وحشتناک و ناراحت کننده بسیاری داشته باشد که هر چه بیمار سعی در مقاومت در مقابل آنها دارد، نمی تواند از آنها خلاص شود. این وسوسه فکری از موضوعات بسیار کلی مانند سؤال ذهنی درباره اینکه: چه کسی خدا را آفریده؟ هدف از زندگی چیست؟ و ... گرفته تا افکار گناه آلوده جنسی و ترس های مرضی و .. متفاوت است و تقریبا همه این افکار بیمار را در وضعیت وحشتناکی قرار می دهند.
اما درست بر خلاف آنچه که در مورد شخصیت هایی مثل "جان بانی یان" (خطیب و مؤلف انگلیسی در قرن هفدهم) که به شدت از افکار وسواسی در ارتباط با خدا و مذهب رنج می برد، دیده شده، به نظر می رسد مذهب و شکوهمندترین جلوه آن یعنی "نماز" می توانند در زدودن وسواس فکری نقش بسیار مهمی بازی کنند.
گواه این موضوع نیز یادآوری این مساله است که در منابع اسلامی وسواس پدیده شناخته شده ای است و از آن به عنوان "وسوسه ای از سوی شیطان" اشاره می شود؛ به عنوان مثال در کتاب اصول کافی (باب عقل و جهل) آمده است: "در نزد امام صادق (ع) شخصی را به عقل و درایت نام بردند و گفتند او وسواس دارد، حضرت فرمود: چگونه عاقل است که شیطان را اطاعت می کند؟"
در این مورد حتی منابع اسلامی از قول معصومین (ع) روش های متعددی را برای پیشگیری و درمان وسواس پیشنهاد کرده اند که از آن جمله بهره از ادعیه و اذکار خاصی از جمله (لا اله الا ا…) و (لا حول و لا قوه الا باا …) می باشد که در حقیقت ما حصل همه آن روش ها را می توان در "ذکر خدا" خلاصه کرد.
در منابع علمی جدید، برای متوقف کردن افکار وسواسی ، علاوه بر درمان های دارویی و حتی قبل از آن، از روش های خاصی استفاده می شود که مهم ترین آنها روش "توقیف فکر" نام داد و بدین ترتیب است که از بیمار خواسته می شود که به طور عمد افکار وسواسی خود را آزاد بگذارد و در این بین ناگهان درمانگر با صدای بلند و بیزار کننده، فریاد می زند: ایست!؟! به نظر می رسد این عمل جریان فکر وسواسی را متوقف می کند. (4)
با این وصف برخی از اذکار و توجهات حین نماز، نه تنها با این قبیل روش ها قابل مقایسه است، بلکه بسیار موثرتر به نظر می رسد.
استفاده زبان و ذهن از ذکر "غیر المغضوب علیهم و لا الضالین" که جدایی راه مؤمن را از ابلیس و شیطان نشان می دهد، دست کم ده بار، طی نمازهای یومیه و فیض بردن از سوره مبارکه "ناس" بعد از حمد، بخصوص توجه آیات شریفه "من شر الوسواس الخناس، الذی یوسوس فی صدور الناس" به عنوان عواملی قدرتمند در توقف افکار وسواسی مطرح هستند.
همان طور که اشاره شد ائمه معصوم (ع) که پزشکان حقیقی بشرند، برای دوری از وسواس "ذکر خدا" را پیشنهاد کرده اند و این فرمان الهی است که:
(اقم الصلوه لذکری) "برای ذکر من نماز را به پا دارید".
پی نوشت :
(1) بحار الانوار. جلد 69، صفحه 124، حدیث 2
(2) ترجمه سیناپس کاپلان ـ سادوک ـ جلد 2ـ ص 519
(3) همان منبع ص 521
(4) روانپزشکی لینفوردریس ـ ص 302
آیا شما فکر میکنید افرادی که مذهبیترند یا اخلاق بهتری دارند یا به مسائل معنوی و عرفانی بیشتر توجه دارند، کمتر بیمار میشوند؟ مثلاً کمتر سکته میکنند یا اگر سرطان بگیرند، بهتر درمان میشوند یا اصولاً طول عمرشان بیشتر از بقیه افراد است؟ فکر میکنید دعا چگونه میتواند در بهبود بیماری موثر باشد؟ آیا به رابطه بین توکل، صله رحم، راستگویی، نماز خواندن و آرامش روانی فکر کردهاید؟
اینها همه سؤالاتی است که موضوع بحث صاحبنظران در نشست علمی سلامت و معنویت را تشکیل میداد؛ نشستی که سیام تیرماه 1386 در سالن اجتماعات پارک نظامی گنجوی در تهران و به همت مرکز تحقیقات فرهنگی شهرداری، برگزار شد.
این نشست علمی دو بخش داشت، یکی بخش مفاهیم که بیشتر به اصول و تعاریف معنوی و دینی میپرداخت و دوم بخش بیولوژی که به طور اختصاصی به رابطه سلامت و معنویت و شواهد به دست آمده در اینباره اشاره می کرد. مهمترین موضوعات طرح شده در این نشست را مرور میکنیم.
در بخش اول نشست، دکتر سید احمد واعظی گفت: "سازمان جهانی بهداشت، از سال 1998، حتی قبل از این که اهداف سلامتی را برای همه تا سال 2000 بررسی کند، متوجه شده بود که از این به بعد کارش فقط پیشگیری از بیماریهای عفونی و حتی بیماریهای غیر واگیر نیست. مفاهیمی مثل «ارتقای سلامت» تنها به نداشتن بیماری اکتفا نمیکند؛ بلکه باید تلاش کرد که فرد از وضعیت فعلی خود یک قدم بهتر و بالاتر رود و اصطلاحاً در مسیر بهتر شدن پیش برود و این همان چیزی است که با اتکا به معنویت قابل دسترسی است. به این ترتیب سلامت به رفاه کامل از نظر جسمی، روانی، اجتماعی و همچنین معنوی می گویند."
مفاهیم مورد استفاده در این بحث شامل دین، معنویت، انسانیت، عرفان و اخلاق بود.
در جستجوی معنویت از یاد رفته
چرا انسان به معنویت توجه نشان داد؟ این سؤالی بود که سخنران دوم، آقای عباس رمضانی (دانشجوی دکترای روانشناسی بالینی) صحبتش را با آن شروع کرد. به گفته ایشان، موضوعات زیستمحیطی، افزایش مشکلات اجتماعی مثل طلاق و بیماریهای رفتاری مانند ایدز باعث شد که بشر توجه تازهای به انسان معنوی و فلسفی نشان دهد.
موضوع اصلی صحبت او این بود که چگونه دین و معنویت به ارتقای بهداشت روانی کمک می کند.
رمضانی به تحقیقات متعددی اشاره کرد که نشان می داد چگونه افراد معتقد به باورهای مذهبی و معنوی، سلامت روانی بالاتری دارند. مثلاً
تحقیقات نشان داده افراد مذهبی بهتر میتوانند با تنش و استرس مقابله کنند و با شرایط استرسزا کنار بیایند.
همچنین تحقیقات نشان داده این افراد بهتر میتوانند هیجانهایی مثل خشم را در خود کنترل کنند.
عزت نفس این افراد هم بهتر است و مهارتهای اجتماعی قویتری دارند.
حتی اثر معنویت در درمان برخی بیماریهای رفتاری مانند اعتیاد هم بررسی شده است. نمونه مهم آن هم گروههای NA هستند که آیینهای معنوی به آنها کمک میکند نه تنها درمان اعتیادشان موفقیتآمیزتر باشد، بلکه از لحاظ معنوی هم رشد کنند.
تضرع به درگاه خدا یا افسردگی؟
در بخش دوم، موضوعات کاربردیتری مطرح شد. موضوعاتی از قبیل این که چگونه دین میتواند فاکتورهای مربوط به سلامت را تغییر دهد و دید جدیدی در این باره بدهد. اولین سخنران این بخش، دکتر اصفهانی بود که ضمن باز کردن این بحث، اشاره کرد که بدون توجه به بُعد معنوی انسان، نمیتوان جسم، روان و همین طور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد.
او مثال جالبی زد:
"آیا کسی که نیمه شب از خواب بیدار می شود، گریه و تضرع میکند و به درگاه خدا مناجات میکند، افسردگی دارد و بیمار است؟ از دیدگاه اسلام این فرد در عین سلامت روانی است، اما اگر بدون توجه به بعد معنوی قضیه او را ارزیابی کنیم، قطعاً رأی به افسرده بودن او میدهیم یا حداقل در مورد او گیج خواهیم شد و نمیتوانیم اظهارنظری کنیم."
تاثیر مثبت معنویت بر سیستم ایمنی بدن
سخنران بعدی، دکتر محمد کامران درخشان از انیستیتو روانپزشکی تهران بود. ایشان خلاصهای از مهمترین تحقیقات انجامشده در زمینه تاثیر معنویت بر سیستم ایمنی را برای ارائه در این نشست، گردآوری کرده بود.
به گفته ایشان، رابطه بسیاری از بیماریهای جسمی با اختلال سیستم ایمنی شناخته شده است؛ از بیماریهای عفونی و انواع سرطانها گرفته تا بیماریهای پوست و مو و حتی اختلالات غدد مانند دیابت. بنابراین اگر بتوانیم به طریقی نشان دهیم که عاملی روی سیستم ایمنی دخالت دارد، میتوانیم نشان دهیم که بر طیف گستردهای از بیماریها مؤثر خواهد بود.
دکتر درخشان تاثیر معنویت روی سیستم ایمنی را به دو روش تقسیم کرد: یکی تاثیر مستقیم فعالیتهای معنوی در روند بیماری و بهبود افراد و دیگری تاثیر غیرمستقیم آنها، تاثیری که معنویات ابتدا روی مسائل روانی مانند کاهش استرس و تنش میگذارند و این کاهش استرس، میتواند باعث تعادل در سیستم ایمنی آنها شود.
او گفت: در یک تحقیق روی تعدادی از دانشجویان آمریکایی، محققان متوجه شدند با تماشای فیلم «مادرترزا» (قدیسی که زندگیاش را وقف خدمت به خدا و مردم کرده بود) ایمونوگلوبینهای بزاقی (نوعی ماده ی ایمنی زا)بیشتری تولید شده بود. در حالی که با تماشای فیلمی درباره جنگ جهانی دوم، تولید این ماده ایمنیزا کمتر بود. (توجه داشته باشید که در اینجا معنویت به معنای دین نیست و همهگونه احساسهای ماورایی را در بر میگیرد، حتی احساسهای هنری و نوعدوستی و مانند اینها را).
تحقیق دیگری در سال 1997 در آمریکا نشان داد افرادی که به طور مرتب در مراسم مذهبی شرکت داشتند، میزان شاخصهای التهابی، مانند اینترلوکین 6، در آنها کمتر از بقیه بود و سلولهای نوتروفیل(نوعی از گلبولهای سفید که مسئول دفاع علیه عفونتهای حاد هستند) بیشتری داشتند.
این نتایج در بیماران مبتلا به نقص ایمنی نیز به همین شکل جالب توجه بود. در یکی از این بررسیها معلوم شد مباحثه در زمینه مسائل معنوی و مطالعه کتاب و مقاله در این باره باعث شد میزان CD4 آنها (شاخصی که نشاندهنده سطح توان ایمنی باقیمانده بدن است) بیشتر شود. همچنین سطح افسردگی و علائم اضطراب هم در این افراد پایینتر آمده بود.
دکتر درخشان ادامه میدهد: مطالعه دیگری روی بیماران مبتلا به سرطان پستان انجام شد که نتایج آن هم جالب است. در این بیماران، افرادی که به طور مرتب در فعالیتها و مراسم مذهبی شرکت میکردند، چند شاخص نشاندهنده ی افزایش سطح فعالیت سیستم ایمنی بدن بهبود پیدا کرده بود. شاخصهایی مانند گلبولهای سفید نوع T کمککننده (helper)، مجموع لنفوسیتها و سلولهای دفاعی موسوم به «کشندههای طبیعی»، به طور قابلملاحظهای بالا رفته بود.
تحقیقات دیگر نشان میدهد متوسط طول عمر افرادی که به شرکت در مراسم مذهبی مقید بودند، 7 سال بیشتر از سایر افراد بود.
این تاثیرها، به گفته دکتر درخشان، وابسته به مذهب یا دین خاصی نیست و در همه اقوام و مذاهب مصداق دارد. به عنوان مثال مطالعهای که روی 10 هزار یهودی، به مدت 23 سال انجام شد، نشان داد افرادی که به امور مذهبی اشتغال داشتند، 20 درصد کمتر از بقیه در اثر بیماریهای عروق کرونر قلب فوت کردند.
فرنوش صفویفر
«العلم علمان، علم الابدان و علم الدیان. » پیامبر اکرم (ص)
مجموعه ای که تحت عنوان “چهل نکته پزشکی پیرامون نماز“ پیش روی شماست، کوششی ناچیز و حرکتی کوچک در جهت هدفی بزرگ است که آن هدف بزرگ، همانا اثبات همسویی "علم و دین" است.
در جهان امروز گروهی از مردمان(از جمله مردم ممالک غرب) با پیشرفت روز افزون و حیرت برانگیز علوم مختلف و با مشاهده توانایی های بی حد و حصر علم در گره گشایی از مشکلات بشری، اصالت محض را به “علم” داده اند و آن را بعنوان تنها راه نجات خویش برگزیده اند.
در مقابل در طول تاریخ همواره مردمان دیگری نیز وجود داشته اند که “دین” را برای برخوررداری از زندگی سعادتمندانه، کافی دانسته اند و با بی اهمیت جلوه دادن همه مسائل دنیایی و حتی “علم” در اعتقادات خویش اصالت مطلق را به “دین” بخشیده اند.
از جمله پیروان این عقیده نیز می توان به رهبران مذهبی کلیسای کاتولیک در قرون وسطی، اشاره نمود.
اما در این میان آیین مقدس اسلام، به خصوص شکل حقیقی آن یعنی مکتب “تشیع” ، “علم و دین” را به عنوان دو بال نیرومند برای پرواز انسان، به سوی کمال مطلق خویش که همانا نزدیک شدن به مرزهای عصمت و تخلق به اخلاق الهی در سایه قرب به حضرت حق است، معرفی می کند و پرداختن به هر یک بدون توجه به دیگری را، آفتی برای سعادت و نیکبختی انسان، به حساب می آورد.
به این ترتیب همان قدر که عالم بی دین مسبب بدبختی خود و دیگران است، جاهل مقدس مآب نیز موجبات خسارت در دنیا و آخرت را برای خود و اطرافیانش فراهم می آورد.
این سخن مولای متقیان جهان و پیشوای شیعیان حقیقی، حضرت علی (ع) است که می فرمایند:
العلم و الدین توامان، اذا افترقا احترقا
"علم و دین پیوسته با یکدیگرند و هر گاه جدای از هم شدند، آتش افروز خواهند بود."
اما نکته بسیار مهمی که در این میان هرگز نباید آن را فراموش کرد، نقصان علم نسبت به دین است، چرا که “دین” توسط آفرینشگر و خالق توانای هستی وضع شده است که هم آگاه و مسلط بر همه جزئیات و ظرایف آفرینش است و همه آنچه که برای سعادت و نیکبختی انسان در دنیا و آخرت لازم است، بهتر از هر کس دیگری می داند، اما “علم” حاصل مجاهدات و تلاش های پی گیر “انسان” برای آگاهی یافتن به اسرار آفرینش و ارائه راه حل برای مشکلات و نابسامانی های زندگی بشری است.
بر این اساس“علم” راهی را می پیماید که در انتهای آن راه، دین قرار گرفته است و هر روز که جانفشانی های بشر در کشف اسرار علمی حیات به نتیجه ای جدیدتر می رسد، صحت و کمال دستورات دین، آشکار تر می گردد.
بدین ترتیب بشریت وظیفه دارد با ابراز قدرتمندی که “علم” در اختیار او قرار می دهد و در راه روشن و صراط مستقیمی که “دین” فرا راهش گذاشته است حرکت کند و مدارج کمال را مرحله به مرحله طی نماید.
بی شک در این مسیر سرانجام انسان به درجه ای خواهد رسید که در یک نگاه توحیدی، “علم و دین” را با یکدیگر “یکی” خواهد دید و متوجه خواهد شد که هر حقیقتی که “علم” به طور مسلم بر آن دست یافته است از جمله همان حقایقی است که “دین” در کامل ترین شکل خود، یعنی “اسلام” و دقیق ترین تعبیر آن یعنی “تشیع” از آن سخن گفته است.
در این مورد خیلی جالب است که بدانیم در دیدگاه توحیدی حاکم بر سراسر قرآن، حتی یک بار کلمه “علوم” یا کلمه “ادیان” در آیات شریفه این کامل ترین کتاب سعادت به کار نرفته است، بلکه هر چه هست سخن از “علم” است و “دین”. بدین معنا که در دیدگاه آفریدگار یگانه، تنها “یک علم” و تنها “یک دین” وجود دارد و در مکتب توحید این هر دو نیز با هم، همسو و یکسان هستند. با این توضیحات، هر گاه فرمانی از طرف دین صادر شود، ولو اینکه فرمان در نگاه اول یک “عبودیت محض” و یک “اطاعت صرف” به نظر برسد، اما چنانچه بشر با ابزار نیرومند علم، در آن فرمان، تفکر و تامل نماید، قطعا به تاییدات علمی و عقلی متعددی، حول و حوش آن خواهد رسید، چرا که : کل حکم به الشرع، حکم به العقل.
و بدین وسیله نه تنها ایمان انسان نسبت به الهی بودن فرامین دین تقویت می شود و سایر فرامین دین که که احیانا به ئدلیل نقص نسبی علم و محدودیت دایره عقل انسان، هنوز توجیه قابل قبولی پیدا نکرده اند، مورد قبول و اطاعت کامل انسان قرار می گیرد، بلکه خط مشی انسان در جریان پژوهش ها و مطالعات علمی به طور دقیق روشن می گردد.
اما در میان علوم مختلفی که باید پیوسته در کنار دین، حرکت کنند، “علم پزشکی“ به خاطر دیدگاه های خاص و منحصر به فرد آن نسبت به مسائل انسانی، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.
این سخن پیشوای بزرگ شیعه، حضرت امام رضا (ع) است که فرمودند:
“من لم یعرف الهیئه و التشریح، فهو عنین فی معرفت الله”.
“هر کسی که نجوم و آناتومی نداند، در خداشناسی ناتوان است”.
به قول “امام محمد غزلی” (در کتاب جواهر القرآن) مفهوم آیات شریفه الهی: “یا ایها الانسان ما غرک بربک الکریم، الذی خلقک فسویک، فعدلک، فی ای صوره ما شاء رکبک”،
آن طور که باید بر مسلمانان آشکار نبود، تا زمانی که دانشمندان اسلامی، در عصر شکوفایی علمی خود، به تشریح اجزای بدن انسان پرداختند.
آری! همانطور که مفهوم آیات شریفه سوره مومنون آنجا که مراحل خلقت انسان، بیان شده است و از “نطفه و علقه و مضغه” سخن به میان آمده است یا آنجا که از تاریکی های سه گانه رحم سخن گفته شده است، جز تا زمانی که جنین شناسی پزشکی، به این اسرار شگرف پرداخت، روشن نشد و عظمت متحیر کننده کلام خداوند در آغاز سوره مبارکه قیامت، آن جا که انسان را به تفکر در عظمت نوک انگشتان دستش، فراخوانده شده است، جز تا زمان پیشرفت های پزشکی بشر در اوایل قرن بیستم آشکار نشد، یعنی زمانی که “گالتون” ثابت کرد اثر برجسستگی های نوک انگشت در دو انسان مختلف، در سرتاسر دنیا، تنها زمانی ممکن است اندکی به یکدیگر شبیه شوند که جمعیت کنونی دنیا، 13 برابر میزان فعلی شود، یعنی از 5 میلیارد نفر به حدود 64 میلیارد نفر برسد!
یا زمانی بشر متوجه اهمیت آیات شریفه سوره لقمان و بقره درباره تغذیه کودک با شیر مادر تا سن دو سالگی گردید، که دانش پزشکی موفق به شکافتن ریزترین اجزای شیر مادر گردید و متوجه شد که ضروری ترین ماده برای سلامتی جسمی و روانی انسان، “شیر مادر” است.
از این قبیل شواهد مسیر پزشکی در آیات قرآن، بسیار می توان یافت، که اگر به آن مجموعه غنی و بی نظیر سخنان معصومین (ع) و آراء حکمای الهی و به طور کلی مبانی فقه شیعه را نیز اضافه نماییم متوجه عظمت شگرف و لایتناهی دستورات اسلامی در پرداختن به مسائل جسمی و پزشکی انسان، خواهیم شد.
به علاوه، به مدد دانش پزشکی، می توان به درک بهتری نسبت به مسائل گوناگون اسلامی، از جمله گرایشات غنی فلسفی آن رسید. به عنوان مثال تحقیق در مبانی موجود در فلسفه قدرتمند حکیم ملاصدرا (ره)، از جمله عبارت مشهور او در بیان ماهیت انسان “جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاد”، چنانچه با آگاهی از فرآیندهای موجود در دستگاه مغز و اعصاب انسان و وضعیت ناقل های عصبی موجود در آن، صورت پذیرد، بسی قابل فهم تر و گویاتر خواهد بود.
با این اوصاف بی سبب نیست که در فرمایش گوهربار حضرت رسول اکرم (ص) که در آغاز سخن به آن اشاره کردیم و از قول حضرت علی (ع) نیز نقل شده است، “علم پزشکی” هم پایه با “علم دین” معرفی شده است.
نویسنده : دکتر مجید ملک محمدی
الا بذکر الله تطمئن القلوب (سوره رعد/آیه 28)
"اضطراب" بیماری شایع قرن اتم و کهکشان است. پیشرفت سریع و پیچیده تمدن و در عین حال بی توجهی به ارزش های مذهبی و خانوادگی هر روز بیش از پیش برای افراد و اجتماع اضطراب های جدید به وجود می آورد.(1)
از نظر روان پزشکان، اضطراب با یک احساس منتشر و مبهم دلواپسی که اغلب ناخوشایند و بدون دلیل است مشخص می شود که معمولا با یک یا چند مشکل جسمی همراه می گردد. از جمله شخص ممکن است علامت های جسمی چون احساس تپش قلب، تنگی نفس و درد قفسه سینه، خالی شدن سردل، تعریق، سردرد، تکرر ادرار، اسهال، گزگز دست و پاها، لرزش و… را نیز به همراه داشته باشد.
اضطراب، گاهی به شکل طبیعی در اشخاص سالم بروز می کند و گاهی به صورت بیمارگونه و دائمی در می آید که نیاز به درمان و مراقبت پزشکی دارد. با اینکه دلایل علمی گوناگونی از دیدگاه های مختلف به عنوان دلایل بروز اضطراب و تشدید آن ارائه شده است اما همچنان دور شدن از ایمان مذهبی، به عنوان یک عامل مهم در بروز اضطراب نقش غیرقابل انکاری دارد(2) و به این ترتیب نقش پیشگیری کننده و حتی درمانگر مذهب در مورد اضطراب قابل بررسی است.
آرامش حاکم بر روح و روان و در نتیجه آن سلامت جسم اشخاص مذهبی، در مقایسه با آشفتگی روانی و جسمی و اضطراب لامذهب ها از دیر باز مورد توجه پزشکان بوده است.
به این ترتیب در بعد پیشگیری از اضطراب و برای آرامش دائمی جسم و روان، "نماز" نقش خارق العاده ای را ایفا می کند. از طرفی در بعد درمان بیماران مبتلا به اضطراب، امروز علاوه بر درمان های دارویی، از روش های چون آموزش انبساط آرامش عضلانی و همچنین تلقین بوسیله هیپنوتیزم نیز استفاده می شود(3) که ما در مورد آرامش عضلانی ناشی از نماز در نکته چهارم از این مجموعه مقالات، سخن گفته ایم و درباره تلقین های سازنده ناشی از نماز نیز در آینده سخن خواهیم گفت.
در راستای این موضوع تحقیقات علمی در برخی کشورهای مسلمان نشان می دهد که بیماران مضطربی که در کنار درمان های رایج ضد اضطراب، به خواندن نماز و قرآن و حتی احادیث نبوی مشغول شده اند(4)، از بهبودی بالاتری نسبت به سایرین برخوردار بوده اند.
پی نوشت:
(1)و(2) ـ ترجمه فارسی سیناپس کاپلان ـ سادوک ـ ج دوم ـ صفحه 473(3)- همان منبع، صفحه 517
(4) سخنرانی دکتر محمود گلزاری در اولین اجلاس نماز
تأثیر نماز بر کاهش انحرافات جنسی
ان الصلوه تنهی عن الفحشاء و المنکر
سوره مبارکه عنکبوت آیه 45
انحرافات جنسی از دردناک ترین مشکلات بشر در آستانه قرن بیست و یکم است. بررسی های کینزی در سال 1948 نشان داد که از هر 100 مرد آمریکایی 4 مرد منحصراً همجنس خواه هستند، یعنی کوچکترین تمایلی به جنس مخالف ندارند!؟ این در حالیست که تعداد زیادی از این 100 نفر، همجنس را بر غیر همجنس ترجیح می دهند یا تفاوتی بین همجنس و غیر همجنس برایشان مطرح نیست و یا با این که به غیر همجنس متمایلند، به طور اتفاقی یا بیش از اتفاق همجنس بازی نیز می کنند. بدین ترتیب این آمار نشان می دهد، بیش از 3/1مردان آمریکایی بعد از سال های بلوغ خود همجنس بازی کرده اند و حداقل نصف این آمار در مورد زنان آمریکایی نیز صادق است.(1)
تازه این آمار مربوط به زمانی است که تفسیر غلط از نظریات فروید و انحراف از آن، گسترش چندانی پیدا نکرده بود. بدیهی است پس از گذشت چند دهه باید هم، همجنس بازها به جایی رسیده باشند که در پارلمان آمریکا برای خود نماینده داشته باشند و کمیسیون تشکیل دهند.
جالب اینجاست که برخی منابع علمی روانپزشکی، حتی این تمایل را در برخی کاملاً بهنجار و طبیعی با شخصیت پایدار و عاری از هر گونه نشان روانی و با انطباق خوب از نظر اجتماعی توصیف کرده اند! (2)
با این اوصاف اگر همجنس بازی و لواط انحراف جنسی نیست، می توان حدس زد که انحرافات جنسی در قاموس غرب دیگر چه واویلایی است؟!
بچه بازی، نمایش اعضای جنسی، سادیسم و مازوخیسم جنسی، مبدل پوشی، خود ارضایی، نظر بازی، حیوان دوستی، مرده دوستی و نمونه های بسیار متعدد دیگری که قداست قلم مانع از توصیف آنهاست، همگی نمونه هایی از مهار گسیختگی و سقوط فاجعه آمیز غرب در قهقرای فساد جنسی و فحشاء به شمار می آیند.
بدین ترتیب انحرافات جنسی صرف نظر از مشکلات اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و .. که ایجاد می کنند، تنها در بعد پزشکی و آن هم جدای از نتایجی که در بروز بیماری های جسمی ماند بیماری های مقاربتی بر جای می گذارند، به خودی خود، از بزرگ ترین مشکلات پزشکی بشر امروز به حساب می آیند.
این در حالیست که در جوامع اسلامی، قرن هاست که نماز فعالانه و مقتدرانه بسان یک منجی قابل اطمینان، دامان مدد جویندگان از خویش را از هر گونه فحشاء و انحراف جنسی پاک و مصون داشته است.
آیین اسلام با ترغیب های متعدد به امر ازدواج و به خصوص با وضع قانون ازدواج موقت(که با وجود آنکه از موارد اساسی اختلاف شیعه و سنی است، در کشور شیعه مذهب ما نیز بسان ممالک اهل سنت به فراموشی محض سپرده شده است) از هر جهت انسان را برای ارضای غریزه نیرومند جنسی، از طریق مشروع راهنمایی می کند. آیات متعدد سوره های نور، احزاب، بقره، نساء و .. بهترین گواه این موضوع است.
اما علاوه بر تحریک همه جانبه اسلام برای ازدواج و حتی سهل نمودن آن مثلاً با وضع قانون متعه یا ازدواج موقت(برای ریشه کن کردن موانع اقتصادی ازدواج) و علاوه بر مجازات های سختی که برای منحرفین جنسی در نظر گرفته شده است، سایر قانون های اسلامی به گونه ای ارائه شده اند که چنانچه حتی شخص به دلایلی از ازدواج باز ماند، هرگز به فساد و انحراف آلوده نشود و در رأس این قانون ها، فریضه نورانی "نماز" است.(3)
نمازگزار با امداد از "نماز" توانایی کنترل غرایز خود را افزونی می بخشد و آتش سوزاننده و پر لهیب فحشاء را که چه بسا ممکن است به انحراف جنسی بیانجامد به آب عفاف، سرچشمه گرفته از "نماز" خاموش می کند.
پی نوشت:
(1) ترجمه سیناپس روانپزشکی کاپلان ـ سادوک ـ جلد سوم ـ ص 72(2) روانپزشکی لیفودریس ـ مقاله اختلال های جنسی ـ ترجمه دکتر لون داویدیان ـ ص 313
(3) برای شرح بیشتر رجوع شود به نکته ای از این مجموعه مقالات، با عنوان "تاثیر نماز بر بیماری های مقاربتی"
نویسنده : دکتر مجید ملک محمدی